احمد راسخي لنگرودي
... فردي چهل و پنج ساله به نظر ميرسيد. اجناس را بارِ چرخِ خريد كرده بود و با تبختر و قيافهاي حق به جانب وارد قطار شد. در جايي قرار گرفت، سر و وضعش را مرتب كرد. در آن ازدحام جمعيت كه جاي سوزن انداختن نبود به زحمت سرازير شد و به توبرهي چرخِ خريد نظر دوخت. درونش را كاويد و با يك دست، بطري آب معدني و با دستي ديگر چند بستهي شكلات بيرون آورد. دستهاي خود را بالا و بالاتر برد تا از بالاي جمعيت ديده شود. آنگاه همانند دموستن، به طور غراء و با لحني كوبنده به ايراد سخنراني تبليغاتي خود پرداخت. اينچنين:.....
راسخي لنگرودي...
ما را در سایت راسخي لنگرودي دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : rasekhi1337o بازدید : 182 تاريخ : دوشنبه 29 بهمن 1397 ساعت: 1:22