ستارهای در شرق
احمد راسخی لنگرودی ـ بخش دوم و پایانی
نگاههای انتقادی شریعتی به سارتر
شریعتی با تمام احترامی که برای شخصیت و مکتب ژان پل سارتر قائل است و وی را در قالب آن توصیفات بزرگ میشمرد، در عین حال در تنقید از سارتر، وی را در شرایطی، «تحت تأثیر تبلیغات مستقیم و انحرافی صهیونیستهای جهان» میداند که «افکارش، گفتارش، مصاحبههایش، قلمش و رفتارش همگی مجانا مدافع قدرت صهیونیسم و صهیونیستها شده بود!»۱۲
گاه نیز بر اگزیستانسیالیسم الحادی سارتر خرده میگیرد که: «اگر ما ملاک اخلاقی متعالیی نداشته باشیم که همواره آرزوی رسیدن به آن ملاکها را بکنیم، اگر تصوری از انسان بزرگ و اخلاق شرافتمندانه و متعالی نداشته باشیم، که آرزوی رسیدن به آن را بکنیم، چرا چنین مسئولیت سختی را که سارتر میگوید، قبول کنیم»۱۳ و چونان او با صدای بلند از مسئولیت انسان سخن به میان آوریم؟
مشابه همین انتقاد را با نثر ادیبانه و کنایهآمیزی در «گفتگوهای تنهایی» نیز دارد. به سارتر اگزیستانسیالیست سخت خرده میگیرد وقتی که میگوید: انسان باید بداند که در پس این کبود آرام خاموش هیچ نیست. آنچه دلهای گرم ایمان و سرهای سرشار خیال معتقد بودند، همه بر باد رفته است، پایان یافته است! انسان باید خودش خودش را بسازد، باید بیکمک آسمان زندگی خود را معنی و حرارت و جهت بخشد، باید دیگر چشم انتظارش را از آسمان برگیرد و به زمین دوزد و زندگی و خود، باید خود انتخاب کند و…:۲۸۵٫
راسخي لنگرودي...
ما را در سایت راسخي لنگرودي دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : rasekhi1337o بازدید : 159 تاريخ : سه شنبه 29 آبان 1397 ساعت: 16:44