مرداني از جنس وفا احمد راسخي لنگرودي احساس وظيفه ريشه در هستي آدمي دارد. اقتضاي هستي آدمي، احساس مسئوليت و وظيفهشناسي است. هستي انسان را نميتوان از وظيفه جدا كرد و بر اين اساس آدمي را فاقد وظيفه به شمار آورد. در قلمرو اجتماعي هر انساني وظيفهاي دارد كه خود را موظف به انجام آن ميداند. وظيفه در اين معنا وقتي جامه كامل به خود ميپوشد كه «من» ارتباطي با «ديگري» برقرار سازد. از اينرو وظيفه عهدي است كه انسان با «ديگري» ميبندد. عهد بستن به معناي قبول اين مسئوليت است كه براي «ديگري» چيزي باشم و نقشي درخور و بايسته را در رابطه با ديگري ايفاء نمايم. بدون «ديگري» وظيفه «من» مفهوم واقعي خود را از د,مرداني,جنس,وفا ...ادامه مطلب