راسخي لنگرودي

متن مرتبط با «مجلس» در سایت راسخي لنگرودي نوشته شده است

شرح این مجلس!

  • احمد راسخی لنگرودیروزی بر حسب اتفاق، در مجلس جمعی از نویسندگان حضور یافتم. مجلسی بود نسبتا از سرشناسان و نام‌آوران قلم که گهگاه دور هم گرد می‌آمدند و در مسائلی چند گپ و گفت می‌کردند. در آن مجلس، پراکنده مباحثی بر سر زبان‌ها رفت و حرف‌هایی در اطراف موضوعات متفرق زده شد. از میان انبوه موضوعات، موضوعی گُل انداخت و اسباب توجه و تأمل همگان شد. موضوع پیرامون اتفاقات در حوزه قلم و احوالات قلم در این روزها دور می‌زد. کمابیش نویسندگان حاضر در مجلس به نمونه‌هایی از این اتفاقات و احوالات اشاره داشتند که نسبتاً درخور توجه می‌آمد. جملگی از مهجوریت قلم و دورافتادگی این سوگند مقدس الهی از میان مردم کوچه و بازار چیزها گفتند و از شوربختگی قلم در نقش جهانی گمشده در دل ناله‌ها سر دادند. شرح حکایت آن مجلس تماماً شنیدنی است، بدین قرار:یکی از حضار که از نوجوانی جوهر نویسندگی را در خود آشکار یافته بود و آن را عشق وجود خود می‌دانست، آنچنان از تلخی‌ها و مرارت‌های رفته بر وادی قلم غضبناک و عصبی نشان می‌داد و در شرح ماجرا عجیب حالت تلواسه به خود گرفته بود که گفتمی الان است که برای همیشه با قلم و قلمدان وداعی جانانه کند و با یک توبه‌ نصوح‌وار، دیگر از نوشتن دست بشوید و زندگی قلمی خود را با آنهمه قلم‌اندازی‌های سالیان متمادی به پایان رساند! فی‌المجلس یاد سرخوردگی زنده یاد «به‌آذین»، از کاغذ و قلم در نخستین سطرهای کتاب بسیار خواندنیِ «از هر دری» افتادم. آنجا که نوشته بود: «از هر چه کاغذ و قلم سرخورده شدم. تا آنجا که هنوز هم از دلزدگی و بیزاری کلامِ نوشته بیرون نیامده‌ام. و در این مدت، اگر هم چیزکی به روی کاغذ آورده‌ام، در همان چند صفحه نخست واگذاشته و پاره کرده‌ام. که چه؟ به کجا می‌رسی؟ آنچه سرخیِ روزگار , ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها